روزنامه سان گزارشی تکاندهنده درباره تجارت غیرقانونی قاچاق اعضای بدن منتشر کرد که پرده از صنعتی هولناک به ارزش ۱.۳ میلیارد دلار برمیدارد.
به گزارش تیتر دو، این گزارش، که بر اساس تحقیقات گسترده و شواهد واقعی تهیه شده، نشان میدهد چگونه قاچاقچیان انسان با سوءاستفاده از افراد آسیبپذیر در سراسر جهان، از جمله در کلینیکهای مخفی و حتی بیمارستانهای معتبر، اعضای بدن مانند کلیه، کبد و حتی چشم را قاچاق میکنند. از پناهندگان سوری در لبنان تا خیابانخوابهای لندن، این تجارت شوم هیچ مرزی نمیشناسد و داستانهایی از وحشت و ناامیدی را روایت میکند که قلب هر خوانندهای را به درد میآورد.
تلهای برای آسیبپذیرترینها
در بخش خصوصی بیمارستان رویال فری لندن، سونیا اِکْوِرِمادو، دختر ۲۵ ساله معاون وقت رئیس سنای نیجریه، در انتظار یک اهداکننده کلیه بود. پدرش، آیک اِکْوِرِمادو، برای یافتن اهداکننده به پزشکی به نام اوبینا اوبتا روی آورد. اوبتا یک فروشنده خیابانی ۲۱ ساله به نام «دانیل» را از لاگوس نیجریه پیدا کرد و با وعده زندگی بهتر، ویزای بریتانیا را برای او ترتیب داد. به بیمارستان گفته شد که دانیل پسرعموی سونیاست و کلیهاش با او سازگار است. اما حقیقت تلختر بود: دانیل قربانی یک معامله غیرقانونی بود. او که از نقشه اوبتا برای برداشت کلیهاش در نیجریه ترسیده بود، فرار کرد و پس از چند شب خوابیدن در خیابانهای لندن، جرأت یافت به پلیس مراجعه کند. اِستر ریچاردسون، مسئول واحد مبارزه با بردهداری مدرن پلیس متروپولیتن، این تجارت را «معاملهای مثل قاچاق مواد مخدر یا اسلحه» توصیف کرد که در آن اهداکننده بهعنوان یک کالا دیده میشود.
گستره جهانی یک تجارت شوم
این تجارت تنها به کلینیکهای مخفی محدود نمیشود؛ حتی بیمارستانهای معتبر در سراسر جهان درگیر این فعالیتها هستند. سان گزارش میدهد که در سال ۲۰۲۰، یک دلال در بیروت اعتراف کرد سالانه ۳۰ کلیه از ساکنان اردوگاههای پناهندگان سوری خریداری کرده و حتی چشم یک اهداکننده ناامید را به قیمت گزافی فروخته است. در پاکستان، شهر لاهور به مرکز تجارت غیرقانونی اعضای بدن تبدیل شده است، جایی که دلالان بهطور علنی در شبکههای اجتماعی تبلیغ میکنند و پیشنهادهایی برای خرید و فروش کلیه ارائه میدهند. در یک نمونه، مردی به نام محمد ریاض برای نجات خانوادهاش از فقر، کلیه خود را به قیمت ۱.۲ میلیون روپیه (حدود ۳,۳۰۰ پوند) فروخت، اما دلالان تنها نیمی از مبلغ را پرداخت کردند و او را با بدهیهای سنگین رها کردند.
قربانیان: از پناهندگان تا فقرا
قربانیان این تجارت اغلب افرادی هستند که در تنگنای اقتصادی یا اجتماعی گیر افتادهاند. پناهندگان سوری در لبنان، که پس از جنگ داخلی آواره شدهاند، هدف اصلی دلالان هستند. یکی از آنها به نام لیلا، که نامش برای محافظت از او تغییر کرده، تعریف کرد چگونه برای سیر کردن فرزندانش مجبور شد کلیهاش را بفروشد. او گفت: «مردم فکر میکنند ما حیوانیم، اما ما فقط میخواهیم زنده بمانیم.» در هند، قانون اهدای عضو اجازه میدهد اعضای بدن از افراد زنده به غیرخویشاوندان اهدا شود، اما این قانون راه را برای سوءاستفاده باز کرده است. دلالان با وعدههای پول نقد، فقرا را فریب میدهند و آنها را به بیمارستانهای خصوصی میبرند، جایی که گاهی بدون رضایت کامل، اعضای بدنشان برداشت میشود.
نقش فناوری و شبکههای اجتماعی
پیشرفت فناوری به این تجارت کمک کرده است. دلالان از اپلیکیشنهایی مانند واتساپ و تلگرام برای ارتباط با مشتریان و قربانیان استفاده میکنند. در پاکستان، تبلیغاتی با عنوان «کلیه برای فروش» در گروههای فیسبوک دیده میشود که شمارههای تماس و قیمتها را به اشتراک میگذارند. این شبکهها به قدری پیچیدهاند که حتی پلیس بینالملل (اینترپل) هم در ردیابی آنها به مشکل برخورده است. اما فناوری فقط ابزار دلالان نیست؛ گاهی قربانیان از آن برای افشاگری استفاده میکنند. در هند، مردی به نام رامش ویدئویی از خودش منتشر کرد که نشان میداد چگونه با وعده پول، فریب خورده و کلیهاش را از دست داده است.
چالشهای قانونی و اخلاقی
برداشت غیرقانونی اعضای بدن نیازمند تخصص پزشکی بالاست. کلیهها اگر بهدرستی نگهداری شوند، تا ۳۶ ساعت پس از برداشت قابل استفادهاند و اهداکننده میتواند با یک کلیه زندگی عادی داشته باشد. اما این فرآیند در کلینیکهای غیرقانونی اغلب بدون رعایت استانداردهای پزشکی انجام میشود و بسیاری از قربانیان با عوارض جدی یا حتی مرگ روبهرو میشوند. در بریتانیا، قانون بردهداری مدرن برای مبارزه با این جنایات بهکار گرفته شده، اما پروندههایی مانند اِکْوِرِمادو نشان میدهد که حتی کشورهای پیشرفته هم میتوانند از اعضای باندهای قاچاق فریب بخورند. اِکْوِرِمادو و همسرش در نهایت به اتهام قاچاق انسان محکوم شدند، اما دانیل، قربانی این ماجرا، هنوز از آسیبهای روانی آن رنج میبرد.
این تجارت سیاه نشاندهنده عمق نابرابری در جهان است، جایی که فقر و ناامیدی به دلالان فرصت میدهد تا از بدن انسانها سود ببرند. مبارزه با این جنایت نیازمند همکاری جهانی، قوانین سختگیرانهتر و حمایت از آسیبپذیرترینهاست. آیا جامعه جهانی میتواند این چرخه شوم را متوقف کند؟ این پرسش همچنان بیپاسخ مانده است.